عکسای خودم

عکس برای دیدن

عکسای خودم

عکس برای دیدن

یه روزسخت

سلام

حالتون چطوره؟

امیدوارم همیشه شاده شاد باشین

این روزا با تمام سختیاش واسم کلی خاطر سازه

روزایه برداشت محصول

اگه یه روز بری طرف زمینایه کشاورزی یکیو نمی بینی که مشغول کاری نباشه

بینج تاشی،کسوجم کری،کرزنی،کمل ونی

خوب خوشبختانه دمه علم گرم تو این کار یه حالی به کشاورزا داد

الان میگم چرا!!!

اول این گل رو به تمام گلایی که اینجا میان تقدیم بکنم

دیروز بابا گفت مازیار بریم واسه کاشت محصول سال اینده بذر بگیریم

این بذر گرفتن جریانش با بذر گرفتنی که شما تو شهرای جور واجور از مغازه های جورواجور میگیرین فرق میکنه

چرا؟الان میگم

شما میرین تو مغازه میگین اقا میشه یخورده به من بذر فلان و بذر فلان بدی

بعد اقای فروشنده ام با احترام میگه چشم

بعد پولشو میدیو خوشحالو خندون واسه فرار از گرمای افتاب زود میری خونه زیر کولر

اما این بذر گرفتن باباهایه جریان داره

اول یه عکس ببینین تا بهتون بگم

میگن کار هر اقا بزه نیست خرمن کوفتن

راست میگنا واقعا مرد کهنی مثل باباهای مارو میخواد

الان که اینجارو دارین میبینین تقریبا اخراشه

تو این کار اول باید دسته های برنج مرتب کنار هم بچینی

بعد با یه وسیله سنگین از روش بگذری تا دونه ها از ساقه جدا بشه

بعد ساقه هایه له شده رو از تو دونه ها برداری

بعد میرسی به اینجایی که تو عکس داری میبینی

البته تمام این کارایی که تو چند خط نوشتم

حدود 2ساعت تو گرمای مستقیم افتاب وقت مارو گرفت

خلاصه نکته جالب تو همین کاری هست که داری میبینین

اگه دقت کنین بابایه بنده این برنجارو دارن به دست باد میسپرن تا اقای باد این دونه هارو سبک سنگین کننو سنگیناشو زودتر بندازنو سبکاشو با خودشون ببرن

از اولم این باده تنبل بود

خلاصه بعد همه این کارا

میشه این

سنگیناش و بهتراش سمت راست تصویر

سبکاش سمت چپ تصویر

اما رسیدیم به نکته جالبش که دیروز از بابام شنیدم

اون قدیم مدیما که جریان جامعه ارباب رعیتی بود این طوری بود که بعد همه این بدبختیا و رنج ها کشاورز بدبخت که رعیت بودو از خودش اختیاری نداشت

باید برنجای سمت راست تصویرو جدا میکردو میداد به ارباب

برنجایه سمت چپو خودش میگرفت

بخدا وقتی بابا دیروز بهم اینو گفت منی که 2ساعت فقط این کارو داشتم میکردم زورم امد

کاش یه ارباب مربابی اون طرفا بود تا حسابی یه حالی ازش میگرفتم

خلاصه

این بود جریان یه روز سخت ما

اما ما کلاغ ملاغ تو پروبالمون نیست تا برسونیم به خونش

این عکس غروبم واسه یکی گذاشتم که خیلی دوست داره

منم اونو خیلی دوست دارم

واسه همینم اینو فقط به اون تقدیم میکنم

شادو سربلند باشید

اینقدرم زندگیو سخت نگیرین

اینقدرم غمو دوروبرتون راه ندین بیاد

مرسی

بازم میام


نمیدون اینجا چی بذارم

سلام به همه دوستانه گل من

بازم من امد

اخه یکی نیست بگه

بابا بیخیال

اینم شد عکس که تو میذاری اینجا

نه به بیشه سر ربط داره نه معناو مفهومی داره

ماشالا از رو هم که نمیری

ببخشید دیگه

این یکی رو هم تحمل کنین

میدونم سرعت اینترنتم که ماشالا اینقدر بالاست که ادم دق میاره

اما شما ببخشین

جان من این حیونایه بدبختو میبینی

واسه دوتا دون چطوری از سرو کول هم بالا میرن

خوب چه میشه کرد گشنشونه دیگه

تا حالا تونستی به این فکر کنی که وقتی صبح پنجره اتاقتو باز میکنی این منظررو ببینی

نه

خوب منم نتونستم به این فکر کنم

بیخیال

اینم که داداشتونه در حال استفاده از یه ذره هوای توووووووووووووپ

اینجاست که میگن ببینین ادم اگه بتونه چه کارا که نمیتونه بکنه

ببینین بیچاره هارو به چه روزی انداخته

مرسی

همین طوری

سلام

امید به اینکه عالیه عالی باشین

من امدم اما نه چندان سره حال

امروز خیلی حوصلم سر رفته بود گفتم برم یه سری به عکسا بزنم

تویه دنیایه خاطرات عکسا بودم که یه دفعه یه فکری به سرم زد

گفتم بیام هم سری به بلاگ بزنم هم یه چندتا عکس بزارم

تو این شب جمعه زده حال دیدن یه چندتا عکس می چسبه

زیاد حرف زدم

یه خورده عکس ببینیم

میدونم این یارویی که تو عکس میبینین خستتون کرده اما واسه خوشحالی دل منم شده تحمل کنین

این عکس تو موزه ملی گرفتم بادوربین بدون فلش

عکس چاکر حقیر با مجسمه تنهامرد مردی که توایران زمین دیدم

اینم که دیگه بقول استادمون (بده که در موردش بگم)دیگه همه میدونن کیه یا چیه

اینام دیدنیه

خوب بسه یه کم برگردیم به اولاش

اینم حیفم امد نذارم

هیبتو حال می کنین

دیگه بسه

این اقا سگه هم از دست عکسام خسته شده

خوابش گرفته بیچاره

خمیازه رو حال میکنین

این اقا سگ ما تنبل نیستا

این خستگی و خواب الودگی از عواقب شب زنده داری

شب شمام بخیر

شادو سر بللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللند باشین

بای