عکسای خودم

عکس برای دیدن

عکسای خودم

عکس برای دیدن

شهریور

بادرود به همه

یه چند وقتی یکم دیر دیر میام نت،از همه دوستان معذرت می خوام

راستش این چند وقته کارام یکم درهم برهم شده

کم کم دانشگاه داره شروع میشه منم دیگه میرم سروقت درسا دیگه باید به این طور آپ کردن من عادت کنین

اما تمام سعی خودمو می کنم که زود زود به شما سر بزنم

خوب بریم سر عکسا بذارین از اولش براتون بذارم،بازم از کشاورزی


بعد از تراشیدنش خوب جمعاوری و خرمن کوبی

اما چه خرمن کوبی خسته کننده ای هنوز خستگیش تو بدنمه



اینم خوب ولی وای به حالت اگه زمینتون گل باشه

دارن با یه تراکتور،کومباینو تو زمین می کشن

خوب بعد از اون همه کار سخت دلو زدیم به کوه ودریا

جاتون حسابی  خالی


لابد می گین  این که جنگله،ولی جدی جدی ما رفتیم کوه،تقسیر من نیست کوهایه شمال پراز درخته


اینو که دیدین می گین من واقعا درم خالی می بندم اما راسته راسته

این یه سد خاکی ساخت بشر که همچین ابیرو پشت خودش جمع کرده


از این مناظر فوقلاده لذت ببرین

واقعا جاتون خالی


اینا گاوایه محلی مازندرانی هستن

من یه دوستی دارم که احل جنوب بابل

مثل ما روستایین و گاو محلی دارن اما ما نداریم

یه بار باهم رفتیم کوه یه یروزی اونجا بودیم و اونم برای ما دوغ محلی اورد باورتون نمیشه ولی بعد گذشت یه سالو خورده ای هنوز مزش زیره زبونمه

ارزو میکنم شمام بتونین برای یه بارم شده یه همچین دوغی رو بخورین

از اون بیرن رفتنمون یه چیزه دیگه هم یادم مونده که دلم نمی اد نگم

ما اون روز ۵ساعت تو راه بودیم که نصفش خاکی بود،از کاری که کردیم یعنی امدن این همه راه پشیمون داشتیم میشودیم،اما وقتی رسیدیم اونقدر لذت بردیم که خاطرش فکر نکونم تا وقتی که الزایمربگیرم از یادم بره

هوایه اونجا اینقدر عالی بود که با هر تنفست مست می شدی

خوب عکسای بعدیرو می ذارم تا ازش لذت ببرید



هرجا که اب و دریاچه هست ماهیم هست،پس می تونی حدس بزنی هرجا ماهیه ماهیگیرم هست


بعد از دیدنمون از اون سد تو راه برگشت برای دیدن یه مسجد قدیمی رفتیم که دوتا سقانفار داره

من فقط از یه بخش از مسجد عکس دارم و اونو براتون میذارم


خوب سفر یه روزمون بارفتن به دریا تموم شد وچون از دریامون براتون زیاد عکس گذاشتم تو این آپ بیخیالش می شم

اما یه عکس جالب دارم که سالن دانشگامونه به نظرم قشنگه به همین خاطر براتون می ذارم


اینم عکس چاکر با دوستم


تا حالا غروب افتاب اپارتمان نشینارو ندیده بودم

حالا دیدم


اینجام غروب خوشگلی خودشو داره

بدرود






ادب

بادرود

توجه     توجه       این مطلبم هیچ ربطی به بیشه سر یا عکسهای من نداره،

میگن دشمن دانا به از دوست نادان

دیروز داشتم کتابی می خوندم که مطلبی از اون کتاب برام جالب بود،دلم نیومد اونو برای شمام نذارم،شاید برای بعضی ها تکراری باشه ولی ارزش دوبار خوندنو داره

اینو از کتاب تاریخ ده هزارساله(جلد1)نویسنده استاد عبدالعظیم رضایی تو بخش هخامنشیان گرفتم،درمورد اخلاق و آداب ایرانیان:

هرودوت مورخ یونانی که در سده پنجم پیش از میلاد می زیسته وبا چند تن از پادشاهان هخامنشی همزمان بوده است در این زمینه چنین می نویسد:((ایرانیان به فرزندان خود –از پنجسالگی تابیست سالگی-آداب نیکوی زرتشت وبویژه سواری،تیراندازی وراستگویی می آموختند.آنها دروغگویی را بدترین عیب می دانستند و برای آنکه ناگزیر به انجام این کار زشت نشوند،حتی از وام خواستن خودداری می کردند-چه ممکن بود وامدار به جهتی ناگزیر به دروغگویی شود-آنان از آب دهان افکندن در آب ودر رهگذرها ونزد دیگران ابا داشتند.در اب روان دست ورو نمی شستند وانرا به ناپاکی نمی الودند.ایرانیان کهن فرزندان خود را از دوران به ورزش هایی چون دویدن،تهمل سرما وگرما،بکار بردن سلاحهای گوناگون،سواری وارابه رانی عادت می دادند وبزرگترین صفات ایشان مردانگی ودلاوریبود)).

گزنفون نیز چنین می نویسد:((ایرانیان کودکان خود را در دادگاه حاضر می کردند تا دارسی را بچشم ببیند وبا اصول داوری واجرای عدالت ودادگستری آشنا شوند.همچنین خاصیت گیاهان رابه جوانان می آموختند تا از آنچه که مفید است بهره گیرندو از آنچه که زیان آور است بپرهیزند.از دیگر ویژگیهای اخلاقی ایرانیان این بود که همسایگان خودرا محترم می داشتند.به کسی که در راه نگهداری میهن و حفظ کشور خدماتی عرضه داشته بودند،پاداشهای بزرگ می دادند.از رشوه گیری ،دزدی وتصرف درمال دیگران خودداری می کردند.از پر خوارگی وشکم پرستی پرهیز داشتند.به هنگام راه رفتن چیزی نمی خوردند.شکاررابه اعتبار جنبه ورزشی آن دوست داشتند)).

کل این بخش کتاب روبدون دستکاری براتون گذاشتم،امید وارم ازش خوشتون اومده باشه.

من نخواستم با نوشتن گفته های هرودوت یا گزنفون به شما درس اخلاق بدم یا براتون یاداوری کنم چون می دونم همتون اینارو از من بهتر می دونین.

منظورم از خط سوم این بود که اونا یی که چند هزار ساله با ما دشمنی داشتن این برداشت رو از ما داشتن و..............

ادامشو خودتون تو دلتون بگین تا کسی نشنوه

ممنون از همراهیتون

شادو سرافراز باشید

بدرو